کرونا حکومت نظامی اعلام کرده است، همگی خانه‌نشین شده‌ایم، می‌گویند کین درد مشترک حتما جدا جدا درمان می‌شود. و چه کس خبرش هست که این سال‌ها تک به تک ما خانه‌نشین شده‌ایم؟ چه آن هنرمندی که به آفساید کشیده شد اما به لجن کشیده نشد و چه آن دختری که می‌خواست به جای زایشگاه به دانشگاه برود و چه آن زنی که می‌خواست به جای ریختن هنر از هر انگشتش، دست رنج خودش به حسابش ریخته شود و چه آن رخی که با اسید در نصف جهان نیم ‌رخ شد و چه آن چشمانی که در همان نصف جهان سرباز بود و نه سردار مقدم، آن قدر دست پایین که با پرتاب نارنجک دستی برای همیشه بسته شد، و چه آن کارگری که کارفرمایش عقب‌مانده‌تر از حقوقش بود و پاسخ زینب جان پاسخ اعتراضش و چه آن دانشجوی ستاره‌دار که مدرکش خط تیره، فارغ نشده، بیکاری‌اش محکمه‌پسند شد، و چه آن داوطلب بهاییِ آزمون ورود به دانشگاه که چوب الف بر سرِ بله‌اش ننشست، و چه آن سالمندی که هوای آلوده، نفس ‌کِشی بود ایستاده بر سر کوچه‌‌ی ایشان، و چه رهبرانی که در حصر آب شدند، قطره‌ای محال‌اندیش شدند ، و چه پاهایی که از ترسِ مریض‌خانه‌ی تا دندان مسلح، در خانه گلوله به دنیا آوردند و چه مادران ایستاده، چشم به دری تا یک نفر خبر آورد از سرنوشت دختر و پسری، از خاوران،از کرمان، از آسمان، از آبان، از قاتلان. این غزال‌های خانه‌نشین همه بیت‌الغزل شدند. اما گاه خانه‌ای نیست که در آن بنشینی، ولو خوابگاهی که به تعطیلی آن کِشتی‌ای باشی به گِل نشسته. دست‌فروشی، گورخواب‌ها، تن‌فروشی، خوش‌خواب‌ها، سیل‌زده‌ها، زله‌زده‌ها. یک نفر نیست که بگوید آقای خدا کعبه خالیست، تو چرا مالیات نمی‌دهی؟ تو چرا این همه آدم، یک نفر را پناه نمی‌دهی؟ شما که دست کسی را نگرفته‌ای، چرا از خودت تست کرونا گرفته‌ای؟ به خاطر جشنِ انتقامِ سخت، نگفتید که شما هواپیما را زده‌اید. به خاطر جشنِ انتخاباتِ سرد، نگفتید که آمار کشته‌ها را تاخت زده‌اید. مردم مثل آبان دارند یکی یکی کنار خیابان و مترو، زمین می‌افتند. آن روزها می‌گفتند اگر کمک کنی تو را می‌گیرند، این روزها می‌گویند اگر کمک کنی تو را می‌گیرد. سرباز، پرستار، زندانی، چهار دیواری‌های اجباری، کربلای چهار تکراری، لاف و زیر لحافش مال فرمانده و رییس، قله قاف و تلفاتش مال هیس دستور بالا را بلیس. آقای رییس‌جمهور گفته است از شنبه هر کس بیرون نیاید مسئولیتش با خودش خواهد بود، یادآور آن شنبه‌ی سی خرداد هشتاد و هشت که آقای رییس بدون جمهور گفت هر کس بیرون بیاید مسئولیتش با خودش خواهد بود. آقای خدا نکند از ندا آقا سلطان تا نرجس خانعلی‌زاده، موسی و هارون تو همان آقایان باشند؟ و تو به آن‌ها گفته باشی لا تخفا اننی معکما، نترسید من با شما دو نفر هستم. آقای خدا آن قدر در ظرف دین خون و ادرار ریخته‌اند، آن قدر شیره‌ی دین را کشیده‌اند، آن قدر تو را خدای یک جنس و یک صنف خطاب کرده‌اند، آن قدر کاری نداشته‌اند جز انکار آدم‌ها و جان آدم‌ها، که خودت هم باشی خدا را انکار می‌کنی. می‌بینی دیگر کسی بر پشت‌بام‌ها الله اکبر نمی‌گوید، بیا و بگو تو هم کرونا داری تا دیگر کسی نخواهد دست خدا بر سر ما باشد، بیا و دستت را به تفنگ‌هایشان بزن تا همه‌ی تفنگ‌ها را زمین بگذارند، بیا و مثل بچگی‌ها دروغگو را دشمن خدا صدا بزن، بیا و دوباره آن قدر بزرگ بشو که به خدا گفتن، در دل ما دلهره‌ی دروغ بزرگ نیندازد. می‌بینی چه قدر قربان صدقه‌ی قد و بالا‌ی کرونا می‌روند؟ برایش اسپند دود کرده‌اند، مملکت را باد هوا، نابود کرده‌اند. کم مانده است در قنوتشان بگویند ربنا اتنا کرونا و منظورشان از ما، ما باشد. ما نمی‌خواهیم کرونا با دعا و ادعا از این سرزمین برود، ما تنها می‌خواهیم عقل به سرهایمان، ایمان به قلب‌هایمان، آزادی به مردمانمان، عدل به حاکمانمان برگردد. تاریخ ما تاریک است اما ببین که ما از حسنک وزیر به وزیر حسنک رسیده‌ایم، او که فرق میان شرط لازم و شرط کافی را نمی‌داند و قرنطینه را بی‌فایده می‌خواند، راست می‌گویند این همان نشان از روال عادی کشور، تعطیل بودن مسئولین است.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها