اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین، چرنوبیل، فروپاشی، نظام مقدس دروغ، هواپیمای اوکراینی، انتقام سخت واقعیت از دروغ. لابد این بار هم در کهریزکِ هواپیما یک روح‌الامینی بود که مننژیت نگرفته بود. کدام تولید داخلی؟ وقتی فشار را هم از جنس خارجی‌اش قبول می‌کنید. زندگی یک فیلم‌نامه غم‌انگیز نیست که کارگردانش نون نرسیدن آدم‌ها را بخورد، او با همین نرسیدن، آدم‌ها را می‌خورد. هواپیمایی سرنگون شده است و به آن‌هایی که روی زمین مانده‌اند، می‌گویند بازمانده. پاره‌های تنی، هم‌وطنی، پاره پاره شده‌اند، اما آن جوانمرگ‌ها هم خود بازمانده شده‌اند. در این جغرافیا به اندازه‌ی یک تاریخ از رسیدن باز مانده‌ایم، از زهرکامی نرسیدن به همه‌ی ما زخم خورده‌های ضحاک رسیده است. این فعل عجیب، این عالیجناب نون، نشسته بر سر ما، به عدالت میان ما تقسیم شده‌ است. این نرسیدن درست در لحظه‌ای که فکر می‌‌‌کنی رسیده‌ای، این تعلیق خوردن درست در لحظه‌ای که فارغ‌التحصیل شده‌ای، این سوختن درست در لحظه‌ای که عاشق بودنِ پروانه‌ها را یاد گرفته‌ای، این افسانه‌ی سیزیف بودن درست در لحظه‌ای که تا قله‌ها رسیده‌ای، این هبوط بی آن که قانون جاذبه‌ای در کار باشد، این سیب چیدن، بی آن که آدم و حوا خبردار باشند، همه را استعدادهای این سرزمین چشیده‌اند، حال یا خیلی زود و با کولبری توی برف‌ها و یا خیلی دیر با پدافند توی ابرها. کلاس سوم دبستان، زنگ انشا، در پاسخ موضوعِ می‌خواهید چه کاره شوید گفته بودم می‌خواهم کشورم را از جهان سوم به جهان اول ببرم، چه می‌دانستم روزی کشورم برای هم‌وطنانِ همه چیز دانم، یک چمدان می‌شود که آن را هم اجازه بردن از جهان سوم به جهان اول نمی‌دهند، چون چمدان و صاحب چمدان را با هم زده‌اند.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها