هر چه قدر می‌خواهی به این زندگی سفت بچسبی خیلی زود لو می‌رود که اهلش نیستی، حیف تمام چسب‌های دوقلویی که حرام می‌شوند. آن‌ها آب دماغشان را نمی‌توانند بالا بکشند بعد می‌خواهند تو را از چنگ درد بیرون بکشند. خدا به بندگانش گفت در یک چشم بر‌هم زدن همه چیز را درست می‌کنم و چشمانش را بست، از آن تاریخ به بعد ما منتظر باز شدن دوباره‌ی چشمان خدا، منتظر پایان آن چشم بر هم زدنیم. قدرت ثروت می‌آورد یا ثروت قدرت؟ فرقی ندارد هر چه می‌آورد و از هر کجا می‌آورد زبانت را آن قدر مثل مورچه‌خوار دراز می‌کند که مردم را مور ببینی و جان شیرینشان را که خوش است خش اندازی و بگویی چه خبرتان هست؟ دیه‌تان را می‌دهم. از بچگی به ما می‌گفتند چون که صد آید نود هم پیش ماست، نمی‌دانستیم صد یک ژن خوب است که نود را نیز از ما می‌گیرد. نهایت کاری که برای این فوتبال از دست آقای میثاقی بر‌می‌آید این است که فرزندشان دو پا شود و کمترین کاری که از دست ما برمی‌آید آن است که چهارپا شویم. صدا و سیما دارد تبلیغ اهدای عضو می‌کند، تا مردم دوباره برای یک جنگ ناخواسته دست و پا بدهند، کاش در گوشش بگویند از اعضای پارلمان و خبرگان شروع کنید که همگی سکته‌ی مغزی کرده‌اند. سه عضو کانون نویسندگان ایران به جرم حمله‌ی مسلحانه با قلم، هر یک به شش سال حبس با درد، رنج و الم محکوم شده‌اند، به قول سلطان غلط کرده‌اند که قصد نبش قبر داشته‌اند، به مرده‌ی ما در این قبرستان وطن، جسارت کرده‌اند. به غل و زنجیر بکشیدشان، پول غل و زنجیر را از حلقومشان بیرون بکشید. نکند قلم به دندان بگیرند، حمل سلاح جرم است، چسب بزنید دهانشان را، کاری کنید بچسبند به زندگی‌شان، کاری کنید نچسبند به زندگی‌شان. 



مشخصات

آخرین جستجو ها